در بازارهای بورس قشر وسیعی از سرمایهگذاران به لحاظ شغل، تحصیلات و تجربه وجود دارند. هر گروه با توجه به تخصص خود شیوهای خاص را جهت تجزیه و تحلیل بازار بورس و سهام شرکتها برگزیده و اقدام به خرید و فروش سهام میکنند.
قیمت سهام هر لحظه و بر اثر تغییرات عرضه و تقاضای بازار قابل تغییر است. اگر تعداد خریداران یک سهم از تعداد فروشندگان آن بیشتر باشد، یعنی تقاضای خرید یک سهم بیشتر از میزان عرضة آن برای فروش باشد، قیمت آن سهم افزایش مییابد و برعکس. درک عرضه و تقاضا و تغییرات قیمتی ناشی از آن بسیار آسان است. اما آنچه دشوار است، فهم آن چیزی است که به تغییرات عرضه و تقاضا در بازار سهام میانجامد و سبب میشود برخی خواهان یا خریدار سهم خاصی شوند و برخی دیگر، رویگردان یا فروشنده آن باشند.
برای تشریح این رفتار، نظریههای مختلفی شکل گرفته است. اما یک نظریة اصلی در این باره آن است که تغییرات قیمت یک سهم بازتابدهندة دیدگاه شخصی سرمایهگذاران نسبت به ارزش شرکت ناشر آن است. از این دیدگاه، قیمت یک سهم به لزوم و همواره با ارزش واقعی یا ذاتی آن برابر نیست. در این راستا تحلیل بازارهای مالی، اغلب به دو دسته تحلیلهای بنیادی و تکنیکی، منجر میشود. هر دو نوع تحلیلها، رویکردهای متفاوتی برای تصمیمگیری در زمینة تجارب یا سرمایهگذاری در بازارهای مالی دارد. استفاده از تحلیلهای بنیادی و تکنیکی میتواند در تصمیمگیری خرید یا فروش سهام نقشی راهبردی ایفا کند. بدینمنظور، بهکارگیری تحلیل بنیادی در یافتن ارزش ذاتی یک سهم، و تحلیل تکنیکی در یافتن زمان مناسب برای خرید یا فروش آن نقشی مؤثر دارد. بنابراین، همواره این امکان وجود دارد که حتی در یک بازار کارآمد، بتوان با استفاده از تحلیلهای بنیادی و تکنیکی، ارزش واقعی یا ذاتی یک سهم را شناسایی، و سپس در سنجش با قیمت بازاری آن، نسبت به خرید یا فروش سهام مزبور اقدام کرد.
تحلیل تکنیکی سهام، مطالعه و بررسی قیمت سهام است. در این تحلیل فقط از نمودار قیمتها، حجم معاملات و مقادیر محاسبه شده از قیمتها استفاده میشود و محتوای اطلاعات فقط قیمت و حجم معاملات است. تجزیه و تحلیل تکنیکی به هیچ وجه به بررسی نقاط ضعف یا قوت ساختار شرکت یا صنعت نمیپردازد؛ بلکه هدفش بررسی رفتار سرمایهگذار و روند تغییرات قیمت است. به عبارتی دیگر، تحلیل تکنیکی، مطالعه رفتارهای بازار با استفاده از نمودارها و با هدف پیشبینی آینده روند قیمتها میباشد. سه مبحث ابتدایی به عنوان پایه مباحث تحلیل فنی به شرح زیر میباشد:
1- همه چیز در قیمت لحاظ شده است؛
2- قیمتها بر اساس روندها حرکت میکنند؛
3- تاریخ تکرار میشود.
یک تحلیلگر فنی به این باور است که هر چیزی که بتواند در قیمتها تأثیرگذار باشد، در قیمت یک سهم لحاظ شده است. از طرفی، همه این تحلیلگران بر این باورند که تغییرات قیمت تابعی از عرضه و تقاضاست. به این صورت که چنانچه تقاضا بیش از عرضه باشد، آنگاه قیمت صعود خواهد کرد و اگر عرضه بر تقاضا پیش بگیرد، قیمت کاهش خواهد یافت. دومین اصل تحلیل تکنیکال این است که حرکات قیمت تصادفی نیست و معمولاً این حرکات در روندها اتفاق میافتد. سومین اصل تحلیل تکنیکال از دو سئوال مهم تشکیل شده: 1) قیمت فعلی چیست؟ 2) تاریخچهی حرکات قیمت چگونه است؟(در این اصل امیدوار هستیم که تاریخ تکرار شود و بر این عقیده به مطالعهی تاریخچه قیمت میپردازیم.)
بررسی علمی درباره عوامل اساسی تعیینکننده ارزش سهام را تجزیه و تحلیل بنیادی مینامند. تحلیلگر بنیادی به بررسی داراییها، بدهیها، فروش، ساختار بدهی، درآمد، محصول، سهم بازار، ارزیابی مدیریت بنگاه و مقایسه آن با سایر شرکتهای مشابه میپردازد و در نهایت ارزش واقعی سهام را تخمین میزند. در این نوع تحلیل از اطلاعات وسیعی مانند اطلاعات درون شرکت ( EPS، نسبتهای مالی، میزان استفاده از ظرفیت، طرحهای توسعه، دریافتیهای احتمالی شرکت بابت مابهالتفاوت، سوبسیدها و ....) و اطلاعات برون شرکتی( صادرات و واردات کالاها، تعرفههای گمرکی، نرخ سود بانکی، تورم، نرخ ارز، رشد اقتصادی، تحولات سیاسی، قیمت نفت، درآمدهای ارزی و ...)استفاده میشود. نخستین مسئلهای که هر سرمایهگذار در تحلیل بنیادی باید حل کند، انتخاب صنعت است. اگر در بحران اقتصادی باشیم و میزان بیکاری نیز زیاد باشد و تمام سعی مردم تنها پرداخت بدهیهایشان باشد، احتمالاً صنایعی از قبیل صنایع غذایی، نفت و خردهفروشی مورد توجه قرار میگیرد. و هرگاه که اوضاع اقتصادی کشور رونق داشته و نرخ بیکاری کاهش یابد، صنایعی نظیر فنآوری که بر اوضاع کشور تأثیرگذار هستند، برای سرمایهگذاری بررسی میشوند.
پس از انتخاب نوع صنعت، باید شرکتهایی را برای سرمایهگذاری انتخاب کرد که نسبت به رقبایشان سودآوری بیشتری دارند. و....
البته روشهای دیگری مانند مدلهای اقتصاد سنجی مالی، مدلهای دینامیکی با محوریت شبکههای عصبی و نظریه شواب، مدلهای نظری سقوط بازار سهام(نظریه رویدادهای ناگهانی)، شاخصهای پیشرو، روشهای پیشبینی نقاط برگشت، مدلهای نوسان، تحلیل روانشناسی بازار، تحلیل زیرساختهای بازار به طور کامل در دو طبقه قرار نگرفتهاند و از جهتهایی شبه به تحلیل بنیادی و از نظرهایی در گستره روشهای تکنیکی قرار میگیرند.
هریک از تحلیلهای تکنیکی و بنیادی نقاط ضعف و قوت بسیاری دارند به طوری که میتوان گفت هیچ یک از آنها به تنهایی کاربرد ندارند بلکه مکمل یکدیگر هستند. سرمایهگذاران عموماً در تصمیم گیریهای کوتاهمدت و بلندمدت هر دو مورد را با هم تلفیق میکنند تا بتوانند به تصماتی بهینه دست یابند.
مجموعه صورتهای مالی که توسط شرکتها ارائه میشود، حاکی از وقوع هزاران مبادله و رویداد یا گزارش میلیونها ریال پول است. سوابق و جزئیات این مبادلات و رویدادها در دفاتر روزنامه، کل و معین به تفضیل ثبتشده و سپس طبقهبندی و تلخیص میشوند و عصاره این مبادلات و رویدادها به صورت، صورتهای مالی تهیه و ارائه میشود.
در حال حاضر برای تحقق هدفهای گزارشگری مالی، صورتهای مالی اساسی زیر تهیه و ارائه میشوند:
1- ترازنامه یا صورت وضعیت مالی، که خلاصه وضعیت مالی یک موسسه را در یک تاریخ معین نشان میدهد.
2- صورت حساب سود و زیان، که خلاصه نتایج علیات یک شرکت را در یک دوره مالی نشان میدهد.
3- صورت حساب گردش وجوه نقد، که خلاصه تامین منابع مالی یک موسسه و چگونگی استفاده از آن(مصارف) را در فعالیتهای سرمایهگذاری در یک دوره مالی نشان میدهد.
4- صورت حساب سود و زیان انباشته، که نشاندهنده افزایش یا کاهش در سودهای انباشته یک موسسه ناشی از فعالیتهای تولیدی و غیر تولیدی در یک دوره مالی میباشد.
ترازنامه صورتی است که اطلاعات مربوط به گزارش داراییها، بدهیها و حقوق صاحبان سهام موسسه را در پایان هر دوره مالی فراهم میکند. ترازنامه، موقعیت مالی یک موسسه را در یک زمان معین، که شامل داراییها، تعهدات اقتصادی موسسه(بدهیها) و حقوق صاحبان سهام و مالکین یا سهامداران موسسه می باشد، نشان میدهد.
اطلاعات ترازنامه
در ترازنامه، داراییها در سمت راست و کلیه بدهیها و حقوق صاحبان سهام که جمع آنها معادل جمع داراییها است در سمت چپ نوشته میشوند.
در ترازنامه عمدتاً داراییها به ترتیب سرعت تبدیل به وجه نقد، بدهیها بر اساس زمان سررسیدشان و واریز بدهی، وحقوق صاحبان سهام به ترتیب کاهش بقاء شان طبقهبندی وگزارش میشوند.
بیشتر طبقهبندیهای مورداستفاده در ترازنامه به شرح ذیل است:
داراییها
الف) داراییهای جاری(مانند وجوه نقد، سرمایهگذاری در اوراق بهادار کوتاهمدت، حسابهای دریافتنی، موجودیهای کالا و پیش پرداختها).
ب) سرمایهگذاریهای بلندمدت
ج) اموال، ماشینآلات وتجهیزات(داراییهای ثابت)
د) داراییهای نامشهود(مانند حقاختراع، حقتألیف، سرقفلی)
ه) سایر داراییها ومخارج انتقالی به دورههای آتی
بدهیها:
الف) بدهیهای جاری(مانند حسابهای پرداختنی، اسناد پرداختنی، حقوق و دستمزد پرداختنی، بدهیهای معوق، پیش دریافتها و حصه جاری بدهیهای بلند مدت)
ب) بدهیهای بلند مدت(مانند اوراق مشارکت، وامهای بلند مدت و …)
تعریف ریسک و انواع آن
زیان بالقوه قابل اندازهگیری یک سرمایهگذاری را ریسک مینامند. در فرهنگ و بستر، ریسک به معنی شانس و احتمال آسیب و یا زیان و ضرر تعریف شده، و تعریف مالی و مقداری ریسک، توزیع احتمال بازده هر سرمایهگذاری میباشد. در فرهنگ مدیریت رهنما، در تعریف ریسک آمده است : «ریسک عبارت است از هر چیزی که حال یا آینده دارایی یا توان کسب درآمد شرکت، موسسه یا سازمانی را تهدید میکند.» وستون و بریگام در تعریف ریسک یک دارایی مینویسند: ریسک یک دارایی عبارت است از تغییر احتمالی بازده آتی ناشی از آن دارایی. «نیکلز» مفهوم ریسک را از ابعاد مختلف مدنظر قرار داده و آن را از نظر مفهومی به دو دسته تقسیم میکند. وی معتقد است واژه ریسک به احتمال ضرر، درجه احتمال ضرر، و میزان احتمال ضرر اشاره دارد. در این راستا ریسک احتمال خطر هم احتمال سود و هم احتمال زیان را دربر میگیرد. در حالی که ریسک خالص صرفاً احتمال زیان را در بر میگیرد و شامل احتمال سود نمیشود، مانند احتمال وقوع سیل.
هر نوع سرمایه گذای با عدم اطمینانهایی مواجه میگردد که بازده سرمایهگذاری را در آینده مخاطره آمیز میسازد. ریسک یک دارایی سرمایهای بدین خاطر است که این احتمال وجود دارد که بازده حاصل از دارائی کمتر از بازده مورد انتظار است. بنابراین ریسک عبارت است از احتمال تفاوت بین بازده واقعی و بازده پیش بینی شده و یا میتوان گفت ریسک یک دارایی عبارت است از تغییر احتمالی بازده آتی ناشی از آن دارایی.
وستون بریگام، ریسک یک دارائی نظیر اوراق بهادار را تغییر احتمال بازده آتی ناشی از دارائی میداند. بنابراین با معیار پراکندگی بازده دارایی، ریسک را میتوان انحراف معیار نرخ بازده تعریف نمود. پس میتوان پراکندگی بازدههای ممکنه از بازده مورد انتظار را با واریانس محاسبه و بعنوان یک معیار از ریسک تلقی نمود.
بطور کلی با اندازهگیری بین بازده واقعی و بازده مورد انتظار میتوان ریسک را به وسیله روشهای آماری نظیر واریانس، نیمه واریانس شیب خط رگرسیون و واریانس مقادیر باقیمانده رگرسیون بدست آورد.
- کاهش ریسک
نکته قابل ذکر اینست که چگونه ریسک را کم کنیم و آیا ریسک قابل کاهش هست یا خیر؟
طبق تئوری پورتفولیو بخشی از ریسک را میتوان از طریق تنوعگرایی حذف نمود و مزیت پورتفولیو نیز در کاهش ریسک سرمایهگذاری میباشد.
با در نظر گرفتن مزایای ناشی از تنوعگرایی، متاسفانه نمیتوان کل ریسک سرمایهگذاری را از بین برد، به این دلیل که اوراق بهادار دارای ریسک سیتماتیک میباشند، (ریسکی که نمیتوان از طریق تنوعگرایی حذف نمود).
در حالت کلی دو نوع ریسک وجود دارد:
1) ریسک سیستماتیک
2) ریسک غیر سیستماتیک
بنابراین :
ریسک غیر سیستماتیک + ریسک سیستماتیک = ریسک کل
ریسک غیرسیستماتیک فقط منحصر به یک دارایی میباشد برای اینکه آن ریسک در ارتباط با بخشی از بازده یک دارایی میباشد. این میزان از ریسک مختص یک شرکت یا یک صنعت میباشد و ناشی از عوامل و پدیدههائی مانند اعتصابات کارگری، عملکرد مدیریت، رقابت تبلیغاتی، تغییر در سلیقه مصرفکنندگان و غیره میباشد. ریسک سیستمایتک آن قسمت از ریسک میباشد که به شرایط عمومی بازار مربوط است.
تغییر نرخ بهره، نرخ برابری پول ملی در مقابل اسعار خارجی، نرخ تورم، سیاستهای پولی و مالی، شرایط سیاسی و غیره از منابع ریسک سیستماتیک میباشند. هر تغییر در عوامل فوق الذکر بر روی شرایط کلی بازار تاثیر میگذارد.
تغییرات متغیرهای کلان اقتصادی از منابع اصلی ریسک سیستماتیک میباشد که در این قسمت به بخشی از آن اشاره خواهد شد.
- ریسک نرخ بهره
ریسک نرخ بهره بعنوان تغییرپذیری بالقوه در بازده که ناشی از تغییرات نرخ بهره بازار است تعریف میشود. ارزش هر سرمایهگذاری به میزان سود و عایدات آن و همچنین نرخی که برای محاسبه ارزش فعلی آن بکار میبریم بستگی دارد. یکی از عوامل تعیینکننده نرخ تنزیل، نرخ بهره است که اگر هزینه بهره افزایش یابد به تبع آن نرخ تنزیل نیز افزایش مییابد و در نتیجه ارزش فعلی سرمایهگذاری کاهش مییابد.
- ریسک تورم
ریسک تورم به عدم اطمینان نسبت به سطح نرخ تورم در سالهای آینده اطلاق میگردد. ریسک تورم به عبارت دیگر به انحراف نرخ تورم واقعی مورد انتظار بستگی دارد. سرمایهگذاران قبل از اقدام به سرمایهگذاری نرخ تورم در آینده را پیش بینی میکنند و آن را به نرخ بازده مورد توقع خود اضافه میکنند، در نتیجه در موقع ارزیابی عایدات آتی سرمایهگذاری آن را با یک نرخ تنزیل به ارزش فعلی سرمایهگذاری تبدیل میکنند.
افزایش در نزخ تنزیل باعث کاهش ارزش فعلی میگردد. اگر نرخ تورم واقعی بیشتر از نرخ تورم مورد انتظار باشد. نرخ بازده واقعی که به سرمایهگذاران بدست میآورند از نرخ بازده مورد انتظار آنها کمتر خواهد بود. همانطور که گفته شد، ریسک تورم به قابل تغییر بودن یک سرمایهگذاری اشاره دارد. اقتصاددانان نرخ تورم را از طریق شاخص قیمت محاسبه میکنند و شاخص قیمت کالای مصرفی بهترین وسیله برای تعیین نرخ تورم است. وقتی میخواهیم نرخ بازده مورد توقع را محاسبه کنیم، باید تاثیر تورم را نیز در آن به حساب آورد در این صورت تاثیر نرخ تورم بر بازده مورد انتظار یک دارایی سرمایهای، مانند تغییر نرخ بهره که در قسمت قبل اشاره شد، خواهد بود.
- ریسک کشور
ریسک کشور یا ریسک سیاسی به ثبات یک کشور از ابعاد اقتصادی و سیاسی مربوط میشود. این نوع ریسک در کشورهایی که از ثبات سیاسی و اقتصادی بالایی برخوردارند، پائین است.
- ریسک بازار
تعجبآور نیست وقتی که مشاهده میشود، قیمت سهام یک شرکت علیرغم افزایش درآمد آن نسبت به دوره قبل، کاهش یابد. قیمت یک سهم ممکن است در یک زمان کوتاه بطور شدیدی با وجود درآمد ثابت نوسان داشته باشد. عوامل این پدیده متفاوت میباشد. اما اغلب بخاطر نگرشهایی که سرمایهگذاران نسبت به کل اوراق بهادار یا قسمتی از آنها پیدا میکنند میباشد. تغییرپذیری در بازده اوراق که ناشی از انتظارات سرمایهگذاران است، ریسک بازار نام دارد. ریسک بازار بعلت عکسالعملهای گوناگون سرمایهگذاران به حوادث قابل رویت و غیر قابل رویت میباشند. اگر سرمایهگذاران انتظار داشته باشند که در آینده وضعیت یک صنعت بهبود مییابد، این احساس و انتظار بر حسب افزایش قیمت سهام شرکتهای موجود از آن صنعت میباشد. سرمایهگذاران معمولاً نگرشهای خود را از طریق انتظاراتی که از حوادث سیاسی، اجتماعی یا اقتصادی دارند، بدست میآورند.
یکی از شیوههای اصلی تحلیلگران مالی در ارزیابی شرکتها، استفاده از صورتهای مالی آنهاست. تحلیلگران صورتهای مالی یک شرکت را میگیرند و با اقدامات مقایسه اقدام به تجزیه و تحلیل آنها میکنند. در تجزیه و تحلیل شرکتها سعی میشود وضعت سود آوری، ریسک مالی، وضعیت تولید و فروش ، وضعیت بدهی و حاشیه سود شرکت به طور کامل بررسی گردد. ذینفعان شرکت اعم از سهامداران، بستانکاران و افراد طرف معامله با شرکت میتوانند با استفاده از تجزیه و تحلیلهای انجام شده بر روی صورتهای مالی یک شرکت خود را در وضعیت مناسبی با آن قرار دهند. اگر ریسک مالی شرکت بالا باشد سهامداران ممکن است اقدام به فروش سهام خود کنند و یا بستانکاران سعی میکنند اعتبار کمتری به شرکت بدهند و یا در مقابل وضعیت بستانکاری خود بازدهی بیشتری را طلب کنند.
تجزیه و تحلیل صورتهای مالی به دو گروه تجزیه و تحلیل افقی و تجزیه و تحلیل عمودی تقسیم میشود.
الف) تجزیه و تحلیل افقی:
این نوع تجزیه و تحلیل، اطلاعات صورتهای مالی را برای چند دوره مالی بر مبنای اطلاعات سال پایه بیان میکند و موفقیت در هر دوره مالی با مقایسه اطلاعات سنوات قبل بررسی میشود و خود به دو دسته صورتهای مالی مقایسهای و بررسی روند تقسیم میشود .
<!--[if !supportLists]-->1) <!--[endif]-->صورتهای مالی مقایسهای:
به تجزیه و تحلیل صورتهای مالی در دو دوره متوالی اطلاق میشود، تحلیلکنندگان مالی تغییر مطلق ارقام صورتهای مالی و همچنین درصد تغییر از یک سال به سال دیگر را محاسبه میکنند، بدین ترتیب اطلاعات جامعتری از صورتهای مالی استخراج میشود.
<!--[if !supportLists]-->2) <!--[endif]-->بررسی روند:
در ایــن بررسی روند اقلام مهم مندرج در صورتهای مالی با مبنای قراردادن سال پایه بررسی میشود به همین دلیل واحدهای تجاری در اغلب موارد ارقام مقایسهای برای دورههای متوالی 5 تا 10 ساله را ارایه میکنند تا مقایسههای بیشتری انجام پذیرد. این تجزیه و تحلیل اهمیت بیشتری از تحلیل صورتهای مالی مقایسهای در دو دوره متوالی دارد، زیرا دورهها بیشتر روند ارقام را بهتر منعکس میکند، تغییر از یک دوره مالی به دوره مالی بعد ممکن است الزاماً بخشی از یک روند کلی محسوب نشود زیرا ممکن است این تغییر در شرایط غیر عادی اقتصادی با وقوع چند رویداد غیر مکرر ایجاد شده باشد، مثلاً افزایش قابل ملاحظه در سود هر سهم سال جاری ممکن است ناشی از فروش اوراق بهاداری باشد که چند سال قبل خریداری شده است، که در سالهای آتی تکرار نگردد لذا مقایسه سود خالص در یک دوره 5 ساله ممکن است این حقیقت را که افزایش سود در سال جاری در روال عادی عملیات نبوده است آشکار نماید .
مثال 1 : صورت سود و زیان پنج سال متوالی شرکت X بشرح زیر است.
شرکت X
صورت سود و زیان مقایسه ای 1372 الی 1376
1372 | 1373 | 1374 | 1375 | 1376 | |
فروش | 871505 | 978692 | 1107128 | 1208061 | 1159863 |
بهایتمامشدهکالایفروشرفته | 663840 | 760213 | 882362 | 966568 | 952176 |
هزینه های عمومی اداری | 93801 | 107484 | 107140 | 132077 | 150665 |
هزینه بهره | 8400 | 8151 | 9526 | 16038 | 21891 |
مالیات بردرآمد | 46600 | 43900 | 42300 | 35300 | 6300 |
سود خالص | 58864 | 58944 | 65800 | 58078 | 28831 |
تجزیه و تحلیل صورت سود و زیان مقایسه ای سالهای 1375 و 1376 به شرح زیر است .
1375 | 1376 | مبلغ تغییر | درصد تغییر | |
فروش | 1208061 | 1159863 | ( 48198 ) | ( 4% ) |
بهای تمام شده فروش رفته | 966568 | 952176 | ( 14392 ) | ( 5/1 ) |
هزینه های عمومی اداری | 132077 | 150665 | 18588 | 14 |
هزینه بهره | 16038 | 21891 | 5853 | 36 |
مالیات بردرآمد | 35300 | 6300 | ( 29000 ) | ( 82 ) |
سود خالص | 58078 | 28831 | ( 29247 ) | ( 50 ) |
بررسی روند صورت سود و زیان پنج سال شرکت X به شرح زیر است .
1372 | 1373 | 1374 | 1375 | 1376 | |
فروش | 100% | 112% | 127% | 139% | 133% |
بهایتمامشدهکالایفروشرفته | 100 | 115 | 133 | 146 | 143 |
هزینه های عمومی اداری | 100 | 114 | 114 | 140 | 160 |
هزینه بهره | 100 | 97 | 113 | 191 | 261 |
مالیات | 100 | 94 | 91 | 76 | 14 |
سود خالص | 100 | 100 | 112 | 99 | 49 |
پس از انجام تجزیه و تحلیل فوق حداقل سه سوال زیر قابل طرح است :
1) چرا سطح درآمد فروش پس از چند سال رشد، ناگهان کاهش یافته است ؟
2) چرا سود خالص در سال 1376 شدیداً کاهش یافته است ؟
3) چرا هزینه بهره در سال 1376 بطور چشمگیری افزایش یافته است ؟
در تجزیه و تحلیل صورتهای مالی هنگامی که از درصدیابی استفاده میشود باید توجه داشت که اگـــر ارقام سال پایه کوچک باشد تغییرات آتی ماندهها از نظر درصدی بسیار بزرگ جلوه خواهد کرد، در اینصورت بهتر است از تغییرات ریالی ارقام استفاده شود، مثلاً هزینه بهره در سال 1376 نسبت به سال 1372 به 261% رسیده است که علت آن کوچک بودن مبلغ هزینه بهره در سال 1373 است.
ب) تجزیه و تحلیل عمودی:
در تجزیه و تحلیل عمودی تمام اطلاعات مندرج در یک صورت مالی نسبت به ارقام همان صورت مالی بررسی میشود و به دو گروه صورتهای مالی استاندارد و تجزیه و تحلیل نسبت های مالی تقسیم میشود .
<!--[if !supportLists]-->1) <!--[endif]--> صورتهای مالی استاندارد:
در این نوع تجزیه و تحلیل تمام اطلاعات مندرج در یک صورت مالی خاص بعنوان درصدی از یک رقم شاخص از همان صورت مالی بیان میشود برای مثال در صورت سود و زیان تمام اقلام بر حسب درصدی از فروش بیان میشوند یا در ترازنامه بعنوان درصدی از جمع دارائیها بیان میشوند.
صورت سود و زیان استاندارد شده شرکت X بر مبنای درصدی از فروش طی سالهای 1372 الی 1376 به شرح زیر است .
1372 | 1373 | 1374 | 1375 | 1376 | |
فروش | 100% | 100% | 100% | 100% | 100% |
بهایتمامشدهکالایفروشرفته | 76 | 78 | 79 | 80 | 82 |
هزینه های عمومی اداری | 11 | 11 | 10 | 11 | 13 |
هزینه بهره | 1 | 1 | 1 | 1 | 2 |
مالیات بردرآمد | 5 | 4 | 4 | 3 | 1 |
سود خالص | 7 | 6 | 6 | 5 | 2 |
صورت ســود و زیـــان استاندارد شده تا حدود زیادی به سوالات مطروحه در بخش قبلی پاسخ میدهد برای مثال کاهش در سود خالص سال 1376 ناشی از افزایش در بهای تمام شده کالای فروش رفته، افزایش هزینههای عمودی اداری و افزایش در هزینههای بهره است. هنگامی که صورتهای مالی بیش از یک دوره استاندارد میشود باید در مقایسه ارقام استاندارد احتیاط کرد. برای مثال هزینه بهره سال 1375 ، 1% فروش است و در سال 1376 ، 2% فروش است، نمیتوان ادعا کرد که هزینه بهره در سال 1376 دو برابر شده است مفهوم استانداردکردن صورتهای مالی سنجش روابط بین ارقام صورتهای مالی در یک دوره است و نباید این اجزاء بعنوان یک روند بررسی شوند.
<!--[if !supportLists]-->2) <!--[endif]-->تجزیه و تحلیل نسبت های مالی:
روابط دو یا چند رقم از یک صورت مالی را تجزیه و تحلیل نسبت های مالی گویند که امروزه بطور گستردهای مورد استفاده قرار میگیرد . معمولاً نسبتهای مالی برای ارزیابی چهار جنبه از عملیات محاسبه میشوند . این چهار جنبه عبارتند از:
1) نقدینگی
2) فعالیت
3) اهرم مالی
4) سود آوری
روشهای ارزشیابی سهام
در ارزیابی سهام معمولا برخی ارزشیابی خود را بر پایه داراییهای شرکت قرار داده و گروهی دیگر بر سودآوری تاکید می کنند.
روشهای ارزشیابی سهام بر اساس داراییهای شرکت
گفتیم مبنای این روش داراییهای شرکت است . باتوجه به اینکه داراییهای شرکت به روشهای مختلف ارزیابی می شود، برای سهام نیز ارزشهای متفاوتی ایجاد خواهد شد :
ارزش اسمی سهام ( Par Value)
ارزش اسمی، ارزش صوری یک برگه سهم است. این رقم، در هنگام تاسیس و انتشار سهام، برای هر ورقه سهم تعیین شده و در اساسنامه درج می شود. ارزش اسمی سهام معادل سهام سرمایه تقسیم بر تعداد سهام است. در ایران ارزش اسمی سهام 1000 ریال است.
ارزش دفتری (Book Value )
ارزش دفتری هر سهم از تقسیم مجموع حقوق صاحبان سهام (پس از کسر سهام ممتاز) بر تعداد سهام منتشره بدست میآید. در واقع مبنای تعیین ارزش دفتری سهام، ارزش دفتری داراییها منهای بدهیهای شرکت است. معمولا" در هنگام تاسیس شرکت، ارزش دفتری و ارزش اسمی با هم برابرند (مگر در مواردیکه سهام به صرف یا کسر صادر شده و منتشر گردد ) اما با گذشت زمان و تحت تاثیر عملکرد شرکت، بدلیل ایجاد و افزایش عواملی مانند اندوختهها و سود انباشته (یا زیان انباشته) بین ارزش دفتری و اسمی تفاوت ایجاد میشود. در شرایط تورمی و با گذشت زمان، ارزش دفتری به عنوان یک معیار بررسی عملکرد، بدلیل اینکه متکی بر ارقام تاریخی حسابداری است، ( مخصوصا در کشورهای تورمی ) ارزش اطلاعاتی خود تا حدودی از دست میدهد.